loading...

آئین مستان

اشعار شهادت امام جواد,اشعار شهادت امام محمد باقر,متن شعر شهادت امام جواد,شعر شهادت امام جواد,متن شعر شهادت امام محمد باقر,شعر شهادت امام محمد باقر

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2232 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1745 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1292 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 695 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 606 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6709 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2843 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3810 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3240 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3568 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4140 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5892 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4370 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4181 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 545 زمان : نظرات (0)

شهادت امام محمد باقر (ع)

 

دیده جانانه‏اى پر ابر بود

لحظه‏هاى واپسین صبر بود

آنكه در ذهنش هجوم دشنه داشت

یادگار آب، كامى تشنه داشت

بود اندر خاطرش آلاله‏ها

آخرین ساعات عمر لاله‏ها

در نگاه آخر پور حسین

موج مى‏زد كربلاى شور و شین

همچو جدش بیقرار بیقرار

روز عاشوراى عمرش ناله دار

روز آتش، روز خون، روز قیام

روز غارت غارت اهل خیام

گه نگاهش بود سوى خیمه‏گاه

گاه مى‏بردش میان قتلگاه

گاه دستانش به دست عمه بود

گاه آغوشش به بابا مى‏گشود

ز آنچه مى‏آزرد او، بیش از همه

بود غمهاى سه ساله فاطمه

یاد روزى كه هراسان مى‏دوید

دخترى آتش به دامان مى‏دوید

هرم آتش بس كه دامن مى‏گشود

از بیابان تا مدینه شعله بود

گاه قلبش از غم، آتش مى‏گرفت

گاه زهر كین حیاتش مى‏گرفت

اشكهاى سرخ امانش را گرفت

ذره ذره داغ جانش را گرفت

دارِ فانى را وداعى خسته داشت

زیر لب نامى گران، پیوسته داشت

آخر الامر از تب و تاب ممات

داد ذكر وا حسینایش نجات

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 669 زمان : نظرات (0)

شهادت امام محمد باقر (ع)

 

اى فروزان گهرِ پاک بقیع

گل پرپرشده در خاک بقیع

با سلامت کنم آغاز کلام

اى ترا ختم رُسُل گفته سلام

پنجمین حجّت و هفتم معصوم

بابى اَنْتَ که گشتى مسموم

اى فداى حق و قربانى دین

کرده یک عمر نگهبانى دین

تنت از درد و الم کاسته شد

تا که دین قامتش آراسته شد

اى ز آغاز طفولیت خویش

بوده در رنج و غم و درد، پریش

از عدو ظلم و شرارت دیده

چون پدر رنج اسارت دیده

خار در پا و رَسَن در بازو

رفته اى با اُسرا در هر سو

کرده خون خاطرت اى شمع ولا

محنت واقعه کربوبلا

کربلا دیده اى و کوفه و شام

اى شهید از اثر ظلم هشام

آتش غم پر و بالت را سوخت

زهر کین، شعله به جانت افروخت

اثر زهرِ به زین آلوده

کرده اعضاى ترا فرسوده

نزد حق یافته فیض دیدار

جسم تو خفته و روحت بیدار

خود تو مظلومى و قبر تو خراب

دیده دهر ازین غصه پر آب

شیعه را دل ز عزایت شده داغ

که بود قبر تو بى شمع و چراغ

ظلمِ این امتِ دور از ادراک

کرده یکسان حَرمت را با خاک

با چنین ظلم و ستم از اعدا

بهتر اینست که قبر زهرا

مخفى از دیده دشمن گردد

تا ز هر حادثه ایمن گردد

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 826 زمان : نظرات (0)

شهادت امام محمد باقر (ع)

 

من غصه دار غصه های بی قرینم

من کربلا را یادگار آخرینم

من یادگار روزهای خاک وخونم

من یادگار چهره های لاله گونم

من تشنگی را در حرم احساس کردم

یاد دو دست خونی عباس کردم

من کودکی بودم که آهم را شنیدند

دیدم سر جد غریبم را بریدند

من دیده ام در وقت تشییع جنازه

اسبان دشمن را که خوزده نعل تازه

من با خبر هستم ز باغی بی شکوفه

خورشید را بر نیزه دیدم بین کوفه

گرچه کنون مسموم از زهر هشامم

من کشته ویران ای در شهر شامم

من روضه خوانی در منا بر پا نمودم

خود روضه خوان قتل آن مظلوم بودم

من سوختم از داغ بانوی مدینه

سنگ مدینه می زنم هر دم به سینه

حالا که نقش زهر کین در جسم مانده

از جسم پاک من فقط یک اسم مانده

یا رب قرارم را ز نیرنگش ربوده

در مجلس مستی مرا دعوت نموده

زهر عدو خون کرده قلب آتشین را

گریان نموده چشم زین العابدین را

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 537 زمان : نظرات (0)

شهادت امام محمد باقر (ع)

 

مانده داغی عظیم بر جگرت

عکس راسی به نیزه،در نظرت

سر بازار شام و بزم شراب

چه بلاهایی آمده به سرت!؟

هر شب جمعه خون دل خوردی

پای ذکر مصیبت پدرت

پای روضه به جای قطره ی اشک

خون و خونابه ریخت از بصرت

می توان دید عکس زینب را

بین قاب کبود چشم ترت

سوختی سرو باغ فاطمیون

زهر آتش زده به برگ وبرت

گر گرفته فضای حجره ی تان

تحت تاثیر آه شعله ورت

مهر و تسبیح کربلایت را

داده ای ارثیه به گل پسرت

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 588 زمان : نظرات (0)

شهادت امام جواد (ع)

 

غربت هیچ کسی مثل تو مولا نشود

گره بی کسی تو به خدا وا نشود

نیست یک خواهر غمدیده پرستار شما

هیچ کس همقدم زینب کبری نشود

به لب تشنه ی تو آب گوارا نرسید

مقتلت گر چه به جان سوزی صحرا نشود

پسر ضامن آهو، تو جوان مرگ شدی

مثل تو هیچ کسی وارث زهرا نشود

جگر سوخته از زهر تو را طعنه زدند

جگر سوخته با خنده مداوا نشود

قدرت زهر چه بوده که ز پایت انداخت

گفت با خنده دگر ابن رضا پا نشود

جان فدای پسرت حضرت هادی که سه روز

دید تشییع تن خسته مهیا نشود

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 533 زمان : نظرات (0)

شهادت امام جواد (ع)

 

یک نفر از اهل ‏بیت فاطمه

یک نفر زین چارده تن قائمه

در امامان هدى رعناترین

در نگاه شاعران زهراترین

شعله موروثى شده در دامنش

عشق مى‏سوزد ز گرماى تنش

مى‏خورد بر هم لب و دندان او

بس که مى‏سوزد تن طوفانى‏اش

بستر خورشید شد پیشانى‏اش

گرگ ها خون خدا را خورده‏اند

جاى پیراهن، تنش را برده‏اند

مه میان حجره زندانى شده

شه گرفتار پریشانى شده

ضعف را با ناتوانى مى‏کشد

بار پیرى در جوانى مى‏کشد

خلسه‏اى دارد که از عرفان پر است

در سماعش پیچش یک چادر است

اى غرور ناله هَل مِن مُعین

اى بلور، این سنگباران را ببین

پشت این در سایه‏ها کف مى‏زنند

در غم ابن الرضا کف مى‏زنند

پس سیادت را حسادت کرده‏اند

کینه توزى با سعادت کرده‏اند

تو شهید دستِ بازِ خود شدى

عطر عید جا نمازِ خود شدى

آب گر چه رهن ایوان شماست

تشنگى شش دانگش از آن شماست

حیف از آن رنگ کبودین لبت

حیف از آن گل هاى یا رب یا ربت

حیف از آن چشم سیاه بسته‏ات

حیف از آن لب هاى خشک و خسته‏ات

آفتاب من لب بام آمده

صاحب منصب، چه بى نام آمده

گر چه بى نام آمدى بر روى بام

از کبوترها ببینى احترام

پیکرت اقلیم باغ دردهاست

عطر جسمت رهبر شبگردهاست

باغ ما از بام افتاده به خاک

اى بهارِ عاطفه روحى فداک

استخوانت گر شکست از این فرود

بر تو و جدّ غریبِ تو درود

گفت «اُسقونى» ولى سنگش زدند

گفت هر چه یا على سنگش زدند

بر تنش دعوا، که تاراجش کنند

بر سرش غوغا به معراجش کنند

عاقبت از هیبت چشمان او

از قفا قاتل گرفته جان او

 

تعداد صفحات : 15

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 81
  • تعداد اعضا : 346
  • آی پی امروز : 336
  • آی پی دیروز : 342
  • بازدید امروز : 1,542
  • باردید دیروز : 2,754
  • گوگل امروز : 10
  • گوگل دیروز : 13
  • بازدید هفته : 10,889
  • بازدید ماه : 91,509
  • بازدید سال : 1,301,433
  • بازدید کلی : 19,807,261